فهرست

مطالبي در خصوص شب يلدا

مطالبي در خصوص شب يلدا ريشه واژه يلدا واژه «يلدا» واژه ايست برگرفته از زبان سرياني (که از لهجه‌هاي متداول زبان «آرامي» است) به معناي تولد. زبان «آرامي» يکي از زبان‌هاي رايج در منطقه خاورميانه بوده است. (برخي بر اين عقيده اند که اين واژه در زمان ساسانيان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته مي‌شده، وارد زبان پارسي شده است).

مطالبي در خصوص شب يلدا ريشه واژه يلدا واژه «يلدا» واژه ايست برگرفته از زبان سرياني (که از لهجه‌هاي متداول زبان «آرامي» است) به معناي تولد. زبان «آرامي» يکي از زبان‌هاي رايج در منطقه خاورميانه بوده است. (برخي بر اين عقيده اند که اين واژه در زمان ساسانيان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته مي‌شده، وارد زبان پارسي شده است). شب يَلدا يا شب چلّه بلندترين شب سال در نيم‌کره شمالي زمين است. اين شب به زمان غروب آفتاب از ?? آذر تا طلوع آفتاب در ? دي اطلاق مي‌شود، که برابر با ?? دسامبر يا ?? دسامبر است. ايرانيان و بسياري از ديگر اقوام آن را مبارک مي‌دارند و اين شب را جشن مي‎گيرند. اين شب در نيم‌کره شمالي با انقلاب زمستاني مصادف است و به همين دليل از آن شب به بعد طول روز بيشتر و طول شب کوتاه‌تر مي‌شود. ايرانيان باستان با اين باور که فرداي شب يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلندتر مي‎شوند و تابش نور ايزدي افزوني مي‌يابد، آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا زايش خورشيد مي‌خواندند و براي آن جشن بزرگي بر پا مي‌کردند. پيشينه? جشن يلدا و جشن‌هايي که در اين شب برگزار مي‌شود، يک سنت باستاني است. ايرانيان باستان اين شب را شب تولد ايزد مهر «ميترا» مي‎‎پنداشتند، و به همين دليل اين شب را جشن مي‎گرفتند و گرد آتش جمع مي‎شدند و شادمانه رقص و پايکوبي مي‌کردند.آن گاه خواني الوان مي‌گستردند و «ميزد» نثار مي‌کردند. «ميزد» نذري يا وليمه‎اي بود غير نوشيدني، مانند گوشت و نان و شيريني و حلوا، و در آيين‎هاي ايران باستان براي هر مراسم جشن و سرور آييني، خواني مي‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نيايش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غيره، برآورده‎ها و فرآورده‎هاي خوردني فصل و خوراک‎هاي گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آييني ويژه‌اي که آن را «ميزد» مي‌ناميدند، بر سفره جشن مي‌نهادند. ايرانيان گاه شب يلدا را تا دميدن پرتو پگاه در دامنه? کوه‌هاي البرز به انتظار باززاييده‌شدن خورشيد مي‌نشستند. برخي در مهرابه‌ها (نيايشگاه‌هاي پيروان آيين مهر) به نيايش مشغول مي‌شدند تا پيروزي مهر و شکست اهريمن را از خداوند طلب کنند و شبهنگام دعايي به نام «ني يد» را مي‌خوانند که دعاي شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب يلدا (يکم دي ماه) را خورروز (روز خورشيد) و دي گان؛ مي‌خواندند و به استراحت مي‌پرداختند و تعطيل عمومي بود (خرمدينان، اين روز را خرم روز يا خره روز مي‌ناميدند). در اين روز عمدتاً به اين لحاظ از کار دست مي‌کشيدند که نمي‌خواستند احياناً مرتکب بدي کردن شوند که ميترائيسم ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشيد گناهي بسيار بزرگ مي‌شمرد. جشن يلدا و عادات مرسوم در ايران • در آيين کهن، بنابر يک سنت ديرينه آيين مهر شاهان ايراني در روز اول دي‌ماه تاج و تخت شاهي را بر زمين مي‌گذاشتند و با جامه‌اي سپيد به صحرا مي‌رفتند و بر فرشي سپيد مي‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهي و همه? برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان ديگران زندگي مي‌کردند. رئيس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگي يکسان بودند(صحت اين امر موکد نيست، شايد تنها افسانه باشد). جشن يلدا در ايران امروز نيز با گرد هم آمدن و شب‎نشيني اعضاي خانواده و اقوام در کنار يکديگر برگزار مي‎شود. متل گويي که نوعي شعرخواني و داستان خواني است در قديم اجرا مي‌شده‌است به اين صورت که خانواده‌ها در اين شب گرد مي‌آمدند و پيرتر‌ها براي همه قصه تعريف مي‌کردند. آيين شب يلدا يا شب چله، خوردن آجيل مخصوص، هندوانه، انار و شيريني و ميوه‌هاي گوناگون است که همه جنبه? نمادي دارند و نشانه? برکت، تندرستي، فراواني و شادکامي هستند، اين ميوه‌ها که اکثراً کثير الدانه هستند، نوعي جادوي سرايتي محسوب مي‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت خيزي و پر دانه بودن آنها، خودشان را نيز مانند آنها برکت خيز مي‌کنند و نيروي باروي را در خويش افزايش مي‌دهند و همچنين انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمايندگاني از خورشيدند در شب. در اين شب هم مثل جشن تيرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روي پوکي و يا پُري آن، آينده‌گويي مي‌کنند. • در خطه? شمال و آذربايجان رسم بر اين است که در اين شب خوانچه‌اي تزيين شده به خانه? تازه‌عروس يا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربايجان در سيني خود هندوانه‌ها را تزئين مي‌کنند و شال‌هاي قرمزي را اطرافش مي‌گذارند. درحالي که مردم شمال يک ماهي بزرگ را تزئين مي‌کنند و به خانه? عروس مي‌برند. • سفره? مردم شيراز مثل سفره? نوروز رنگين است. مرکبات و هندوانه براي سرد مزاج‌ها و خرما و رنگينک براي گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خواني جزو جدانشدني مراسم اين شب براي شيرازي‌هاست. البته خواندن حافظ در اين شب نه تنها در شيراز مرسوم است، بلکه رسم کلي چله‌نشينان شده‌است. • همداني‌ها فالي مي‌گيرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مي‌نشينند و پيرزني به طور پياپي شعر مي‌خواند. دختر بچه‌اي پس از اتمام هر شعر بر يک پارچه نبريده و آب نديده سوزن مي‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتيبي که نشسته‌اند شعرهاي پيرزن را فال خود مي‌دانند. همچنين در مناطق ديگر همدان تنقلاتي که مناسب با آب و هواي آن منطقه‌است در اين شب خورده مي‌شود. در تويسرکان و ملاير، گردو و کشمش و مِيز نيز خورده مي‌شود که از معمولترين خوراکي‌هاي موجود در ابن استان هاست. • در شهرهاي خراسان خواندن شاهنامه? فردوسي در اين شب مرسوم است. • در اردبيل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم مي‌دهند که زياد سخت نگيرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچي و کشمش مي‌خورند. • در گيلان هندوانه را حتما فراهم مي‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نمي‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» يکي ديگر از خوردني هايي است که در اين منطقه در شب يلدا رواج دارد و به روش خاصي تهيه مي‌شود. در فصل پاييز، ازگيل خام را در خمره مي‌ريزند، خمره را پر از آب مي‌کنند و کمي نمک هم به آن مي‌افزايند و در خم را مي‌بندند و در گوشه‌اي خارج از هواي گرم اطاق مي‌گذارند. ازگيل سفت و خام، پس از مدتي پخته و آبدار و خوشمزه مي‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌هاي گيلان تا بهار آينده يافت مي‌شود و هر وقت هوس کنند ازگيل تر و تازه و پخته و رسيده و خوشمزه را از خم بيرون مي‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سينه کش آفتاب مي‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگيل) • مردم کرمان تا سحر انتظار مي‌کشند تا از قارون افسانه‌اي استقبال کنند. قارون در لباس هيزم شکن براي خانواده‌هاي فقير تکه‌هاي چوب مي‌آورد. اين چوب‌ها به طلا تبديل مي‌شوند و براي آن خانواده، ثروت و برکت به همراه مي‌آورند تأثير يلدا در جشن‌هاي ديگر اقوام • امروزه محققان معتقدند که مسيحيت غربي چارچوب اصلي خود را که به اين دين پايداري و شکل بخشيده به مذاهب پيش از مسيحيت روم باستان از جمله ميترايسم مديون است و براي نمونه تقويم کليساها، بسياري از بقاياي مراسم و جشنهاي پيش از مسيحيت بخصوص کريسمس را در خود نگاه داشته‌است و کريسمس به عنوان آميز‌ه‌اي از جشنهاي ساتورناليا و زا